بنام خداوند جان و خرد
رسانه ملی راحت و آسوده بخواب که ما بیداریم
25 اردیبهشت روز جهاني بزرگداشت فردوسي
مدیون مردی بزرگ که زبان پارسی را برایم به یادگار گذاشت.
زبانی شیرین که با هر کلمه اش "ایران" را در ذهنم جاوید می کند. مدیون حکیم ابوالقاسم فردوسی.
و امروز من بازبان مادریم فریاد می زنم: عالیجنابان مغرب زمین! در مقابل من کلاه از سر بردارید که من زاده سرزمینی هستم که فردوسی بزرگ در آن زاده شد.
من زاده سرزمین رستم و زال هستم. سرزمین آرش.
زین پس نام سرزمین مرا با احترام بر زبان آورید که او مادر فردوسی است.
مادر شاعری بزرگ که یقین دارم برضریح کلامش، دخیل ترجمه بسته اید.
نام خاتون خاوری ام، مادرم ایران را با زبان شیرین فردوسی و مولا نا بر زبان آورید و همراه با فردوسی بزرگ:
"بگوئید این جمله در گوش باد چو ایران نباشد تن من مباد"
هر شخصی که در خاک پاک ایران زمین متولد شده باید کرایه سرزمین خود را بپردازد. درست مثل فردوسی که کرایه سرزمینی اش را پرداخت. مثل حافظ و سعدی و مولانا و مفاخر ملی و همه شهدای ایران از زمان ایرج تا شهدای جنگ تحمیلی.
شاهنامه فردوسی راه چگونه زندگی کردن را به ما می آموزد; به ما که زاده سرزمین او هستیم.
فردوسی شاخص ترین مرد شعر و ادب جهان است. این بزرگمرد هزار سال پیش سرایش شاهنامه را به اتمام رساند به طوری که سال گذشته ما هزاره سرایش شاهنامه را به جشن نشستیم.
فردوسی در سال ۳۲۹ پس از هجرت پیامبر در شهر طوس و در دهی به نام پاژ به دنیا آمد و در ۴۱۱ پس از هجرت از جهان رخت بربست.
ارثیه این مرد بزرگ برای تمام فرزندانش که همانا مردمان ایران زمین هستند، ۶۵ هزار بیت شعر است که به صورت حماسه و مثنوی از پنجمین فرزند حضرت آدم، کیومرث تا آخرین پادشاه ساسانی، یزدگرد سوم، سروده شده.
سرایش این ۶۵ هزار بیت، ۳۰ سال از زندگی فردوسی را در بر می گیرد و اشعاری که هزار سال پیش سروده شده امروز به راحتی برای ما قابل درک است.
بسیاری از بزرگان جهان مانند نیچه از فردوسی درس گرفته اند و زندگی خود را براساس آموزه های فردوسی پیش برده اند.
تئودور مانسن در سال ۱۹۰۲ کتابی راجع به جنگ های آلمان و ایتالیا نوشت و جایزه نوبل را از آن خود کرد.
وقتی از او پرسیدند، چگونه به جایزه نوبل دست پیدا کردی، گفت: این جایزه متعلق به من نیست، بلکه متعلق به حکیم ابوالقاسم فردوسی ایرانی است که من کتاب او را خواندم و براساس نوشته های او کتابی نوشتم که موفق به کسب جایزه نوبل شد.
به خاطر زبان مادریم مدیونش هستم. به خاطر تمام روزهای کودکیم که زیر باران ترانه می خواندم و با زبانی که او برایم به یادگار گذاشت و رفت با قطره های باران هم آواز می شدم.
فردوسی بزرگ در تمام شاهنامه یک حرف نامربوط نمی زند، نه مدح شاهی را میگوید و حتی از خودش تعریف می کند، او در تمام شاهنامه حتی یکبار هم نام خود را نمی آورد. خلا صه کلا م فردوسی در این بیت شعر خلاصه می شود:
تو را دین و دانش رهاند درست ره رستگاری ببایدت جست
یعنی یک بال از دین و یک بال از دانش برای پرواز لا زم است.
شاهنامه از آن جهت به این نام خوانده شده که شاه همه نامه هاست.
در آن مدح شاهی گفته نشده و بدی و درستی به زیبایی و ظرافت از هم تفکیک شده.
آن زمان که گالیله اعلام کرد زمین گرد است او را محکوم به اعدام کردند، در حالی که سالها پیش از او یعنی هزار سال پیش فردوسی، به گرد بودن زمین اشاره می کند و از چرخنده دهر صحبت به میان میآورد. همچنین زایمان سزارین که به خاطر ژولیوس سزار، سزارین نامیده شد سالها پیش در شاهنامه فردوسی مطرح شده بود. هزار سال پیش رستم دستان به این روش زاده شد با این حال، باز ما هم عقب ماندیم و این نوع زایمان به نام دیگران تمام شد و هم اکنون تلاش ما برای تعویض نام سزارین به رستمانه در مجامع پزشکی به نتیجه نمی رسد و این یعنی ما هنوز فرهنگ غنی خود را باور نداریم و از دیگران پیروی می کنیم.
در شاهنامه آمده که زمانی که مادر رستم درحال وضع حمل است و مشکل زایمان دارد، سیمرغ یا همان سروش ایزدی به بشر راه زایمان غیرطبیعی را می آموزد.
همچنین برادران رایت مدعی پرواز هستند، هزار سال پیش جمشید جم نخستین کسی بود که به آسمان پرواز کرد و پس از آن کاووس کی! این یعنی انگیزه پرواز در مغز ایرانی!!!
با این حال فردوسی در کشور ما با سختی زیست و پس از مرگش حتی اجازه ندادند که او را در گورستان شهر دفن کنند و بنابراین او در خانه خودش به خاک سپرده شده است.
فردوسی از نژاد دهقانان است و خود او و پدرانش صاحب ملک و املا ک فراوان بوده اند و اوضاع مالی خوبی داشتند.
ارثیه پدران فردوسی به او می رسد و او تمام اموالش را در راستای فرهنگ و تمدن ایران زمین خرج می کند و شاهنامه را می سراید. فردوسی اینگونه زیست و چیزی از کسی نخواست و در پایان زندگی اش سلطان محمود غزنوی حقی را که باید به او پرداخت می کرد، نپرداخت و پیکر بی جان فردوسی را در گورستان عمومی شهر راه نداد. چرا که او را طاغوت زده می دانست.
اما ما فردوسی داریم و قدرش را نمی دانیم. نمی دانیم که دزدان چشم به راه غفلت ما هستند تا فردوسی را هم مانند مولا نا بدزدند.
چرا که:
چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا
دزدان می دانند که چه چیزی را باید ببرند. آنها می دانند که ما چه گنجی داریم. همانطور که ترک ها مولانا را بردند و هیچ کس نگفت مولانا در تمام زندگی خود یک بیت شعر ترکی نگفت. و حالا از دولتی سر شاعر ما دولت ترکیه میلیونها دلار وارد کشورش می کند و ما فقط شاهد هستیم.
در تاجیکستان، مجسمه ۱۷ متری فردوسی را در پارک دوشنبه طراحی کرده اند و آن مجسمه میعادگاه ادب دوستان و عاشقان شعر پارسی است. با این که فردوسی دشمن آن سرزمین بوده چرا که تاجیکستان توران زمین بوده است.
هر گاه کلامی را با طلا بنویسند می گویند، آن کلام آنقدر با ارزش بود که با طلا نوشته شده اما بعضی کلمات هستند که اگر با طلا نوشته شوند عیار طلا بالا می رود نه آن کلمات! اشعار فردوسی از آن دست کلمات هستند که عیار طلا را بالا می برند و به طلا افتخار می دهند.
شخصیت فردوسی آنقدر والاست که نه تنها به تمام مذاهب و ادیان بلکه به دشمن خود هم احترام می گذارد.
چنانچه می گوید:
شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب
یعنی فردوسی دشمن را خوار و خفیف نمی کند و او را بزرگ می شمرد و افراسیاب را اینچنین بزرگ می کند و اینجاست که با بزرگ شمردن دشمن، خود را هم بزرگ می کند.
فردوسی باور داشت که همه جهانیان برای چراغانی جهان زحمت می کشند و ریسه به دست ایستاده اند و این فقط ما نیستیم که در فکر دنیا هستیم.
چنانچه می گوید:
به هر جا که هستید خروش آورید جهنده جهان را به جوش آورید
همه یک به یک مهربانی کنید به کل جهان پاسبانی کنید
به صلح جهانی بکوشید سخت به فر جهان باور نیک بخت
جهان را بسازید همچون بهشت مگوئید هرگز سخن های زشت
بگوئید این جمله درگوش باد چو ایران نباشد تن من مباد
چقدر شاهنامه مي خوانيم؟
بزرگداشت حكيم توس نه تنها تجليل از يك فرد بزرگ بلكه در واقع گرامي داشت بزرگي و عظمت يك ملت است كه در هزاره هاي گذشته با وجود همه مرارت ها و مصايب تاريخي باقي مانده و خدمات فراواني به تمدن بشري كرده است.
بي گمان فردوسي بزرگ نه تنها يكي از درخشان ترين ستاره هاي آسمان ادب ايران است ، بلكه نماد و تجلي بزرگی ملت ايران و يكي از افتخارات تاريخ جهان است و شاهنامه اين اثر جاودانه او كه بي گمان يكي از شاهكارهاي ادبي تاريخ بشر است ، بر بلنداي تارك ادب ايران زمين درخشيده و بدون ترديد تا ابد خواهد درخشيد.
حال پس از گذشت بيش از هزار سال از زندگي فردوسي بزرگ ، ما ملتي هستيم كه با همه بدي ها و خوبي ها ، با همه ضعف ها و قوت ها ميراث بان شاهنامه ايم و اين اثر بزرگ تاريخ ادبيات جهان به عنوان هديه اي از طرف فردوسي بزرگ در دامان تمدن ايراني و بشري قرار گرفته است .
شاهنامه نه تنها يك كتاب شعر و ادب بلكه يك كتاب سرشار از حكمت و خرد است و اشعار نغز و زيباي حكيم توس در تصوير كردن آنچه كه مربوط به اسطوره هاي باستاني ايران زمين است ، يكي از بي بديل ترين كتاب هاي حماسي جهان را آفريده كه بي گمان نه پيش از فردوسي و نه پس از او كسي را ياراي آفرينندگي اثري به اين عظمت و بزرگي نيست.
ما ايرانيان در هزار سال گذشته وارث شاهنامه بوده ايم و بدون ترديد بايد اين اعتراف تلخ را كرد كه نياكان ما وارث بهتري از ما بوده اند.
اگر امروز از نسل نو (جدید) بخواهيم كه اشعاري از شاهنامه بزرگ فردوسي بخوانند در پاسخ چه خواهيم شنيد؟
چند درصد از خانواده هاي ايراني در خانه خود شاهنامه دارند؟ و چند درصد به فرض در اختيار داشتن اين اثر ملي آن را خوانده و يا براي فرزندان خود از حكايت هاي اين اثر ملي مي گويند؟
به راستي چند درصد ما ايرانيان تا كنون كتاب شاهنامه را به دست گرفته و چند بيتي از آن خوانده ايم؟ به جز فرزانگان و برخي خواص چند درصد از مردم حتي نگاهي به صفحات اين اثر ملي انداخته اند؟
بياييم از همين جا و در سالروز جهاني گراميداشت فردوسي( 25 ارديبهشت) با خود اين پيمان را ببنديم كه تا سال آينده در همين روز دست كم چند ده يا چند صد بيت از اين كتاب بزرگ و حماسي را كه يادگار تمدني و سند افتخار ملي ما ايرانيان است ، را از بر (حفظ) كنيم .
اين كار مشكلي نيست اگر بخواهيم تنها و تنها در پايان هر روز 5 تا 10 دقيقه همت كنيم و اگر در هر روز تنها يك بيت از اين اثر ملي را بياموزيم در پايان يك سال ما دست كم از دهها هزار بيت اين كتاب ملي مان بيش از 350 بيت را از بر (حفظ) هستيم.
فردوسي بزرگ با نگارش اين اثر ملي در آن شرايط تاريخي دشوار براي تمدن ايراني بسيار بيشتر از آنچه كه بايد ، دين خود را نسبت به نسل هاي آينده ايران زمين ادا كرده و حالا كوچك ترين كاري كه ما مي توانيم انجام دهيم نگاهباني از ميراث گنجينه اي است كه او با خردمندي تمام به درون واژگان زبان و ادب پارسي ريخته است .
فردوسي بزرگ نماد عظمت و بلندي نام ايران و ايراني در جهان است و بي گمان نام پرآوازه اين مرد بزرگ نه تنها باعث سربلندي ايران و ايراني بلكه سبب افتخار جامعه بشري است و ما مفتخر به اين هستيم كه اين مرد بزرگ از دامان تمدن ايراني باليده است ،
حال چرا نبايد به شكرانه ميراث داري اين مرد بزرگ تاريخ بشر با او همدم نشويم و همه با هم نسراييم :
بيا تا جهان را به بد نسپريم به كوشش همه دست نيكي بريم
نباشد همي نيك و بد پايدار همان به كه نيكي بود يادگار
همان گنج و دينار و كاخ بلند نخواهد بدن مر تو را سودمند
فریدون فرخ فرشته نبود ز مشگ و ز عنبر ، سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن ،فریدون تویی
نظرات شما عزیزان: